قوروق

وب سایت رسمی روستای قوروق

قوروق

وب سایت رسمی روستای قوروق

روستای قوروق حد فاصل هفت کلیلومتری خوی سلماس واقع شده است با نوجه به اشیاء کشف شده سابقه آن به 700 سال تا هزار سال می رسد طبق بعضی نظرات قبلا شهری از شهرهای زمان زرتشت بوده است بر دامنه تپه ای کنار جاده خوی سلماس قرارگرفته که جدیدا روستا به طرف دشت کسترش پیدا کرده است اهالی روستا از قدیم الیام مذهبی بوده اند و با شروع نهضت امام خمینی به طرفداری از قیام امام به پا خاستند در زمان دفاع مقدس بیستو نه شهید و حدود صد جانباز و مجروح تقدیم اسلام کردند ودر زمینه علمی مردم فعال می باشند که عالمان دانشگاهی و حوزوی مطرح در سطح شهرستان دارا می باشند

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرستان خوی» ثبت شده است

معرفی روستای قوروق

رضا درستی | چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ق.ظ

قوروق به زبان آذری یعنی منطقه محافظت شده ، نام روستایی در ده کیلومتری شهرستان خوی که با جاده سنتو به دو بخش تقسیم می شود . از قدیم وندیم ، نام سنتو در یاد اهالی این گونه نقش بسته است که این جاده برای آمریکایی هایی ساخته شده بود تا نیروهایشان را از آن عبور داده باشند . مسافرانی که قصد عبور از جاده سنتو را دارند ، می بینند که قوروق مثل یک قلعه در دامنه تپه ای ایستاده و با پنجره هایش که روبه خورشید باز می شود نگاه مسافران را به خود جلب می کند .

قرار گرفتن قوروق در دو طرف جاده سلماس – خوی ( سنتو ) باعث اتفاقات مهمی برای این روستا و مردمان غیور این روستا شده است . اگر از کهنسالان آذربایجان در مورد حکایت جیلولوق (روزگاری که آسوری های مهاجم بر منطقه حاکمیت داشتند) و اسماعیل سمیتقو بپرسیم و اینکه قوروقی ها چگونه از پس جیلو ها بر آمدند ! با اینکه کشته دادند ولی نگذاشتند جیلو ها به سمت خوی پیشروی بکنند . این طور حکایت خواهند کرد : بعد از پایان یافتن جنگ جهانی اول دولت عثمانی به خاک ایران مثل آذربایجانها و زنجان چشم طمع دوخت تا برای ایجاد نقشه ترکستان ، خاک ایران را تصرف کند از طرف دیگر جیلوها برای ایجاد نقشه ارمنستان ، به خاک ایران چشم طمع دوختند . در این بین اسماعیل سمیتقوی یاغی نیز زمینه را برای  دله دزدی هایش  فراهم می دید.

ارومیه به دست جیلوها به زانو در آمد ، بیماری وبا و قحطی مردم شهر را آواره ساخت . اسماعیل سمیتقو  در چهریق سلماس برای مارشیمون ( رهبر جیلوها ) تله گذاشت و با یک حیله او را کشت ، مرگ مارشیمون بهانه ای شد تا پطروس و خواهر مارشیمون به جان مردم سلماس بیافتند . سمیتقو به سمت خوی فرار میکند و در خوی پناهنده می شود این امر باعث می شود جیلوها به سمت خوی لشگرکشی بکنند و در این بین زمانی که از روستای قوروق رد می شوند با دفاع همه جانبه مردم روستای قوروق مواجه می شوند ولی سربازان جیلوها مسلح بودند و قوروقی ها بی سلاح با این حال با دادن کشته تا جایی که می توانستند جلوی پیشروی جیلوها به سمت خوی را می گیرند . خوی دارای دروازه هایی در اطراف شهر بود و دور تا دور شهر را خندق درست کرده بودند و داخل خندق آب ریخته بودند ، به همین علت جیلوها نمی توانستند وارد شهر بشوند و اطراف خوی را به محاصره در آورده بودند .

 از دیر باز مردمان روستای قوروق همیشه متحد و مردمانی غیرتمند و زحمتکش بوده اند . به عنوان مثال سالها پیش بدلیل بی کفایتی حاکمان وقت و حکومت مرکزی (پهلوی) باقی مانده دار و دسته اسماعیل سمیتگو معروف یاغی و غارتگر ، که به قتل و کشتار و غارت روستائیان بی دفاع می پرداختند ، مردم روستای قوروق با شجاعت و اتحاد خود و با داشتن تنها یک سلاح توسط فردی بنام مرحوم حاج حسین درستی فرزند معصوم (ریش سفید و کدخدای روستا و ریش سفید روستاهای اطراف) در بالای کوهی در روستا که مشرف به تمام اطراف روستا می باشد سنگر گرفته و جلوی ورود یاغیان به روستای قوروق و غارت مردم بی دفاع را می گیرند . این گفته را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از سردسته های  گروه یاغی که توبه کرده بود به قوروق و منزل مرحوم حاج حسین درستی آمده و اذعان داشته که وقتی از طرف دیزج دیز و رودخانه قره سو به سمت روستای قوروق راه افتادیم نزدیکی روستا از سمت کوه به سمت ما تیراندازی شد ولی فردی که تیراندازی می کرد به قدری ماهر بود که درست سم اسبها را نشانه رفته بود و فهمیدیم که اگر کمی پیش روی بکنیم همه مان کشته خواهیم شد لذا از ورود به روستا منصرف شدیم .

بعدها زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی که مردم یواش یواش با فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) کبیر بیدار می شدند و نشانه هایی از انقلاب شکوهمند اسلامی در مردم جوانه می زد ، جوانهای غیور و انقلابی روستای قوروق خیلی زودتر از روستاهای دیگر و همشهریان بیدار شده و به صورت یکپارچه و متحد در اولین تظاهرات و راهپیمایی های شهرستان خوی حضور یافته و نقش اصلی و اساسی در انقلاب در شهرستان خوی را داشتند . و به دلیل بی عدالتی و بی کفایتی حکومت پهلوی مورد آزار و اذیت بعضی از روستائیان که موافق رژیم پهلوی بودند و ماموران رژیم و ساواکی ها قرار می گرفتند . به طوریکه در اواخر حکومت پهلوی این روستا از چند نقطه در محاصره افراد ضد انقلاب و شاهدوست (چماقداران رژیم) قرار گرفته بود ، اهالی روستا روزها به شهرستان خوی رفته و در تظاهرات علیه رژیم شرکت می کردند و شبها برای جلوگیری از حمله چماقداران شاه در اطراف روستا و داخل روستا نگهبانی می دادند . البته برای اینکه زهر چشمی از چماقداران گرفته باشند ، کنار جاده سنگری ساخته و لوله ای را سمبه زده و مثل مسلسل بالای همان سنگر گذاشته و دو نفر هم خدمه گذاشته بودند و در پشت یکی از بامهای مشرف به جاده ، لوله ای را می گذارند که از دور به لوله توپ شبیه بوده ، و به سمت پادگان خوی نشانه رفته است . روزی هیئتی از سمت ارومیه به خوی می آید که متشکل از مستشاران آمریکایی بوده است . وقتی از جاده سنتو درست از وسط قوروق همان جایی که سنگر درست کرده و در پشت بام لوله توپ گذاشته بودند ، می گذرند متوجه این قضیه شده و با عصبانیت  وارد روستا می شوند . مردم از هرگونه عکس العمل آنها جلوگیری می کنند و جلوشان می ایستند ، افراد هیئت بی سیم می زنند دقایقی نمی گذرد که رییس ساواک شهرستان خوی و فرمانده پادگان خوی و تعداد زیادی سرباز و درجه دار مسلح به روستا آمده و روستا را با یک تانک محاصره می کنند . فرمانده پادگان خوی حاج بایرام درستی را فراخوانده و قضیه توپ و مسلسل را پرس و جو می کند و اینکه چرا به سمت پادگان خوی نشانه رفته است و از کجا تهیه کرده اند . افسری هم که این سو و آن سو زیاد سرک می کشیده با دیدن عکس امام (ره) در قهوه خانه ، می خواهد آن را پاره کند که با مخالفت جوانان روستا روبرو شده و با آنها  درگیر می شود . این امر باعث می شود همه مردم قوروق ، پیر و جوان زن و مرد به محل حضور نظامیان آمده و آماده درگیری با نظامیان بشوند . نیروهای رژیم با دیدن حضور صد در صدی مردم روستا و شور و حال انقلابی مردم اوضاع را مساعد نمی بینند و شتابزده روستا را ترک می کنند . قوروقی ها  با اتحاد و شجاعت و درایت مردان غیرتمند ، توانستند تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با اقتدار و سربلندی ایستادگی نمایند .

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اکثر مردان و جوانان و بلکه همه مردان این روستا به صورت خود جوش و بی نظیر در نهادهای انقلابی نظیر کمیته پاسداران ، سپاه ، ارتش و ژاندارمری برای حراست و پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی حضور  یافته و به فعالیت پرداختند .

با آغاز حمله رژیم بعثی عراق و آغاز جنگ تحمیلی مردان روستای قوروق به صورت تقریبا صد در صدی در جبهه های حق علیه باطل حضور یافته و به دفاع از میهن اسلامی پرداختند ، وجود خیل شهدا و جانبازان این روستا نسبت به جمعیت روستا در زمان جنگ دلیل بر صحت این ادعا می باشد.

  • رضا درستی